مرد قیام کرد که برود و در را باز کند. زن گفت:
احتمالا آمده اند به من تسلیت بگویند. خودم می روم در را باز می کنم. و رفت.
پشت در که رسید پرسید: کیستی؟
گفت: در را باز کن ، آمدیم علی را برای بیعت ببریم ...
درد کوتاهایم بود
علی غریبه ...علی غریبه...
دیدی مردم پُز هیکل ُ قیافه شون رو میدند!
قَد رشیدی ، خوش تیپی، خوش لباسی و...
دیدم یه مادر شهید رو چند وقت پیش
لابلای چند تا استخوان که بعضی هاش هم شکسته بود
دنبال همین حرف مردم می گشت ...
آخ
مادرم دنبال چی میگشتی چند تیگه استخون! به دور و بریاش میگفت پسرم رشید بود ، همه محل میدونن
اما...
یادش بخیر اون سایت دینی
این روزها زهرا برای زینب (س)
کنج اتاق ،
روضه ی بی معجری می خواند ...
مادرم به غم اسیره
مادرم داره می میره
انشالله توی نجف امیرالمومنین علیه السلام
برات کربلامون رو از دست های امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام بگیریم ...
صلوات
ایکاش عقیله هم به قم آمده بود ...
جان بی بی جان زینب (س)
توبه که می کنند کفترهاشون را می برند حرم امام رضا (ع) ...
این زخمها را به خاطر شباهت ظاهری با پیامبر خورده باشد یا به خاطر شباهت اسم کوچکش با علی (ع)
فرقی به حال موهایی که از تو سفید شد نمی کند ...
زیبنب جان (س)
بگویم جلد کتابی که ورق هایش پاره شد
بگویم مصحفی که آیه آیه شد
بگویم تسبیح ای که دانه دانه شد
ع ل ی اک ب ر ارباَ اربا شد یعنی همه...
تا در آخرت خیالتان آسوده باشه ...
خدا گوشت رو بیار نزدیک تر
.
.
الهی العفو