مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

نوکــریم چـون بـار عشــق را بر سـر شـانه میبـریـم

مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

نوکــریم چـون بـار عشــق را بر سـر شـانه میبـریـم

مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

به اسم حبیب

بیا !
به کلمه بیا
اینجا خانه‌ی من است
به خانه‌ام بیا
چشمانم لیاقت نگاه به چشمانت را ندارد
اینجا کلمه به کلمه نگاهت می کنم .
" اللهم عجل لولیک الفرج "

یا زهرا سلام الله علیها

آخرین مطالب

۲۱ مطلب با موضوع «عقیله بنی هاشم» ثبت شده است

بازار برده فروشها

داداش جـان

مرا وسط بازار برده فروشان هر کسی می دید 

بخاطر سر ُ وضعم به استهزاء سری تکان می داد ...



خواست تصویری بزارم خجالت کشیدم

زینب ُ یه مشت حرامی

کاش بود در هلهله آن همه نامرد ِ پست

مهدی (عج) ما کمک زینب کبری می کرد ...





ناحیه خوندن جرات میخواد ولی

چی میشه در صف سینه زنی ما ناحیه نجوا می کردی آقا ...

النگوی زینب بود آن هم رفت

ح س ی ن جان

بهترین خاطره ام یادت هست

آن النگو که سر عقد به من دادی رفت ...




تنها یادگارم بود آن هم رفت

بی معجری

داداش

کوفه تا ریخت سرت

معجر ُ ، موی سرم ریخت بهم ...




انشالله که نفهمی چی شد

خاک بر سرم

خبر رسیده

خبر رسیده که زینب (ع) سوار محمل شد ...



واویلا

نیزه

عقیله

دور ُ برم پـر است ، نیزه

در بدنم چون خار پشت رویده نیزه

زخم هایم ببین خواهر !

چقدر دشمن از من نیزه کشیده ، نیزه 




زینب (س)

بیا برادرت را یک دل سیر نگاه کن 

خواهر من را به پای نیزه ، حصیر بنگر

بازار کوفیان

کوفه بازار ُ حراجی شلوغی دارد
کاش تعطیل شود ...





دلم برای صفر محرم می لرزد ...


وای زینبم س

در حین گریه

خنده ببینی چه میکنی ؟ ...



امان از دل زینب س

عمه جان

به گیسوی یتیمان بردند انگشت

به معجرها هجوم آوردن با مُشت

نگاه هیز آن اشرار نامرد 

صدای عمه جانم را در آورد...

 

 

بقول حاج منصور میگفت همین یه جمله رو یاد بگیر بسته تان هست"صدای عمه جانم را در آورد "

خدا کنه نفهمی منظور جمله چیه

دوباره چشممُ گریون می بینم

وفات عقیله بنی هاشم دارم میرم هیئت

بی بی جان

صدقه اشک چشمی به ما بده ...




بده صدقه به راه خدا...