کاش مادرم
دعا میکرد به زمین گرم کربلا بخورم
ای کاش
داداش جـان
مرا وسط بازار برده فروشان هر کسی می دید
بخاطر سر ُ وضعم به استهزاء سری تکان می داد ...
خواست تصویری بزارم خجالت کشیدم
تا بحال تو عمرم اینجور حسرت نخوردم
حتی حسرت چیزهایی که توی دنیا هست.
بخدا این اربعین که حرم حسین علیه السلام نرفتم داره من رو میکشه
هرکی رو که از رفیقام هست میگه دارم میرم اینقدر حسودیم میشه که حال حرف زدن با اون ها رو ندارم
ولی این نرفتنم رو به امام رضا (ع)گلایه میکنم
آقا ما از کریم بودنتان گفتیم ...
عجب درد سری شده این کربلای ما ...
دلم تنگه
یکی از رفیقام بهم گفت: رفیق، یعنی ما لیاقت داریم جزء 313 یار امام زمان باشیم؟؟ یه لبخند زدم و با شرمندگی گفتم: بیا بشینیم گریه کنیم رفیق، ما جزء 40 میلیون زائر کربلا تو اربعین هم نیستیم...
تنهایی را دوست دارم
من
و
اشک
و
فکر حرم ...
نمیدانم شاید قسمت است اقا
آقا
به اذان اکبـرت جوابم نکن ...
منُ حرمت پناهم بده