شهید متوسلیان

حاج احمد شما برگرد که سید علی خامنه ای سخت تنهاست...

پسر فاطمه(س)

پنجشنبه ای بود داشتیم داخل سالن فوتبال بازی می کردیم

من در پست دفاع بودم

هر چند گاهی میرفتم جلو برای گل زدن (البته بازی یاد نداریم ها)ولی دوباره عقب بر نمی گشتم

هر وقت برنمی گشتم همه بازیکنها صداشون بلند میشد : بیا دفاع ،بیا دفاع...

تا اینکه بازی تمام شد که شروع به صحبت کردیم

می گفتند چرا نمیای عقب ما نیاز به دفاع داریم (باخواهش)

یهو فکر غربت آقا به سرم زد !

که چقدر آقا غریبه ...

آخه چرا ما به اندازه یه بازی فوتبال برای امام زمانمان وقت نمی زاریم

چرا توی قنوت ها مون یادی ازش نمی کنیم

چرا نمیگیم آقا بیا ...

چرا هیچ وقت نخواستیم قبول کنیم که پسر فاطمه از گناهای ما در غیبت هست

آقا ...

بیا که خامنه ای تنهاست

بیا دلهای در انتظار توست...

خدمت

بخدا هر کاری از دستم بر میاد انجام دادم بدوم کوچک ترین درخواستی

آخه به امیر المومنین(س) درست نیست ...

ما که سر یه سفره نون و نمک خوردیم

بخدا دل آدم از چنین دوستان و همکار های میگیره

اینقدر دلم به در آمد

آقـــــا چی میکه ازما

آقـــــا جان یا امام زمان تو رو به پهلوی شکسته مادرت زهرا (س) ما رو ببخش

دعـــا من برای ما بدون ادعا خدمت کنیم

دعـــا کن که عاقــــــبت بخیر بشیم

خــــــــــــــدا !!!

!

یاد حرف حاج همت افتادم که می گفت:

کار میکنید برای رضای خدا باشه

حرف می زنید برای رضای خدا باشه و...

سزاوار همچین حرفهای نبودم

آقای که شما رو سید خطاب کرد

آ سید به جدت ببخش