عمه جون
اگر عمو عباس رو دیدی
بهش بگو حرمله خیلی سرم داد میزنه ...
بمیر الهی
نان تنور فاطمه (س) ضعف مرا گرفت
هر لقمه ای برای دهانم حلال ...
بی بی جانم رهام نکن خانم
بچه ها پای سفره ای که مادر پهن کرده جمع می شوند
مرا پای سفره روضه ها نگه دار، ام ابیها ...
از در بیت الاحزان بیرونم نکن مادر
آقا در حین راه
از قول رباب به علی اصغرم بگو
که ز بی شیری من شکوه به زهرا (س) نکند ...
بس کن رباب حرمله بیدار می شود ...
دلم تنگ محرم شده است
باز رفتم به آن گذر مادر ...
دلم برای فاطمیه تنگ شده ، پنجه هایم لابلای موهایم بازی میکند ...
هدیه ناقابلی است علی .ع.
صورت سینه بازو...
وای مادرم
بعد 95 روز شنکنجه ُجانبازی مادر
عزرائیل آمد تا کمک حال فاطمه باشد ...
مادرم به غم اسیره وای مادرم
دیه ات را می دهیم .
باشد عیب ندارد محسن را هم حساب کن
.
.
زهـــــرا ، چنـد...؟!
امان از دل حیدر