شرمنده ام آقا
- پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۲:۵۶ ب.ظ
شمر یک نگاهش به سرُ
یه نگاهش به حرم است...
ح س ی ن دیونم کردی
آخه
نامه ها زیاد شده بود ، دعوت کرده بودند باید سفر می کرد به سرزمینی !
به اون سرزمین که رسیدند دل زینب لرزید
بعد مدتها یه جایی، بعد پسر عمو ، اهل خیمه ها ، همون نزدیکی اسارت خواهر.
جلو آمد تا صورت هایشان را دید ناگهان ساکت شد:
شبث بن ربعی !
حجار بن ابجر !
قیس بن اشعث !
اسم ها همان اسم های پای نامه بود . . .
یه نگاهش به حرم است...
ح س ی ن دیونم کردی
آخه
نامه ها زیاد شده بود ، دعوت کرده بودند باید سفر می کرد به سرزمینی !
به اون سرزمین که رسیدند دل زینب لرزید
بعد مدتها یه جایی، بعد پسر عمو ، اهل خیمه ها ، همون نزدیکی اسارت خواهر.
جلو آمد تا صورت هایشان را دید ناگهان ساکت شد:
شبث بن ربعی !
حجار بن ابجر !
قیس بن اشعث !
اسم ها همان اسم های پای نامه بود . . .
محرم ما رو دعا کنید زنده نمونیم
- ۹۱/۰۸/۲۵
گوشه کنار شهر، تکیه می زنند،
در غم بی تکیه شدن زینب...