دلنوشته ی برای عملیات بیت المقدس
- سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۲۳ ق.ظ
صدای بی سیم بین حسین و عباس:
حسین،حسین، حسین
جانم فدای لب عطشانت ، عباس ام ، بگوشم
مومن خدا ، عباس جان، فرشته ها بالهاشون سوخت، پس کجاست کاسه ی کوثر
حسین جان، خفاشها این عقب لونه کردند، ،قاصدک ها انشالله در راهند
عباس جان، غبار سنگینه،نکنه قاصدک هات قبله رو گم کنند
حسین،حسین،حسین، مفهوم شد...
حسین جان، شرمنده فرشته هات ، ابر سیاه رو سرمون سنگینی می کنه، بارشش قطع نمی شه
به فرشته هات بگو، اوج نگیرند...سه دو بگوشم مفهوم شد...مفهوم شد، به گوش باش حسین جان.............
عباس، عباس ، عباس
جانم فدای امام، بگوشم
حسین جان، عباس بارانی شده، قربون فرشته هات برم که غریب شدند امروز
عباس جان، غربت چیه، عاشق مولا که غریب نمی مونه
حسین جان، جانم فدای لاله هات، کاش عباس بی دست نمی شد...حسین تنها بمونه
عباس جان، شبنم نشین دستاتم، یا علی برادر، تا طوفان در دشت است، خارها را
درو می کنیم به فضل جدت،شاید این آخرین قاصد باشد از باغ لاله ها....
حسین جان، این چه حرفیه، نداشتیم ، عزیز دلم روح شبنم را در لاله ها زنده نگه دار...
جانم فدای مولا، شبنمی باقی نمونده تا لاله ها رو زنده نگه دارم...حلالم کن عزیز دل، با شقایق های زخمی جاری می شیم تو خیزران
یا علی ، انشالله به کوثر برسیم
حسین جان، قبول باشه برادر، قولت یادت نره، دستمو باید بگیریها...
عباس جان، فدای تو و جدت بشم، انشالله ابوالفضل دستات رو بگیره، تمام
- ۹۲/۰۶/۲۶
...
آهنگ متنتم همینطور