سنگ هایی که ردیف در کنار هم هستند می نشینم کنار 4 تا از دوستای خیلی صمیمیم
با انگشت چند تا ضربه ی آرام روی سنگ میزنم
میگم هــــــی رفیق
این آرزویی که تو به اون رسیدی مال من بود ...
بحق رفاقتی که داریم دعا کن مثل خودت بشم هرچند که گناهام زیاده...
وقتی بدنش شروع به لرزیدن می کرد، تخت هم میلرزید
سرمُ پایین انداختمُ شرمنده بودم!
دعوام کردُ گفت:
رفتم جنگیدم تا تو گریه نکنی
فدای سرت پسرم...
من شکستم...
گـــــردان
گروهــان
دســـــته
نفـر ...
یادم از این افتاد:
کی میدونه گردان بره خط گروهان برگرده یعنی چی؟
کی میدونه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟
میدونین دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟
خیلیا نمیدونن...منم نمیدونستم!!!
اما حاج کاظم اینو خوب میدونست...
شب سال تحویل،بادست زخمی،تو هواپیما...کنار عباس!!!
یا ابوالفضل(ع)
(برای گفتمان دینیم بود)
اوّل- نگاه کردم به اسمِ قبلی که توی لیستِ ثبتنامِ اعزام نوشته شده بود،
تا وقتی سرِ دوستیمون رو باز میکنم، دستکم اسمش رو بلد باشم؛
دستِ پیش گرفتم.
دوّم - رسیده بود وسطِ کوچه، که از پشت صداش زدم.
تا برگرده، دستم رو دراز کردم به طرفش و...
باز دستِ پیش گرفتم.
سوّم - حالا سالهاست که از سر کوچه رد میشم.
اسمش رو نگاه میکنم روی تابلوی سرِ کوچه.
دست پیش گرفت...
گاهی چقدر زود دیر میشود...
ما مدعیان صف اول بودیم ٰ از آخر مجلس شهدا را بردند .
(برای گفتمان دینیم بود)
قبل اینکه بِمیرید ، شهید بشید
آخه شنیدم
درد جراحت احساس نمیکند ...
خدا اَشک سحر بهتون بده "برای شهادت"