
از اول انقلاب هم در عرصههاى حساس حضور داشت.
رفت کردستان و در جنگهایى که در آنجا بود حضور فعال داشت؛ بعد آمد تهران و
وزیر دفاع شد؛ بعد که جنگ شروع شد، وزارت و بقیهى مناصب دولتى و مقامات
را کنار گذاشت و آمد اهواز، جنگید و ایستاد تا در 31 خرداد سال 60 به
شهادت رسید.
یعنى براى او مقام ارزش نداشت، دنیا ارزش نداشت، جلوههاى
زندگى ارزش نداشت.
دل باصفائى داشت؛ عرفان نظرى نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدى و
سلوک عملى هم پیش کسى آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا،
خداجو، اهل مناجات، اهل معنا.
هیچ نمیگذاشت وقت فوت بشود. ببینید، حضور این است.
یکى از خصوصیات خصلت بسیجى و جریان بسیجى، حضور است؛
غایب نبودن در آنجایى که باید در آنجا حاضر باشیم. این یکى از اوّلىترین خصوصیات بسیجى است.
با عقل آب عشق به یک جو نمیرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
نه، او آب و آتش را با هم داشت. آن عقل معنوىِ ایمانى، با عشق هیچ منافاتى ندارد؛ بلکه خود پشتیبان آن عشق مقدس و پاکیزه است.
چمرانها باشند؛ نه اینکه چمرانها یک استثنا باشند. این امید، امید بىجائى نیست.
گوشه هایی از سخنان امام خامنه ای درباره شهید دکتر چمران
31 خرداد شهادت مبارکت باد