آقا جانم
ذکر ما شده بین روضه های شما
پدر و مادرم به فدای شما...
این روزها مادرش هم هی میگه ح س ی ن ح س ی ن
ذکر ما شده بین روضه های شما
پدر و مادرم به فدای شما...
این روزها مادرش هم هی میگه ح س ی ن ح س ی ن
حبیب ها !
روضه های قتلگاه وقتی که به گلویشان رسید
میمیرند ...
من الغریب الی الحبیب
با بهشت خدا هیچ وقت عوض نمی کنم
همین یا حسینی که در گلو دارم...
همه مان مدیون ح س ی ن
هرجا داشت آبرومون میرفت فقط ح س ی ن بدادمان رسید
ح س ی ن جان
مقتل نوشته راس تو را "بد" بریده اند...
این روزا همش گریه ام میگیره
کم کم دارد این تارهای مویم سفید می شود
رفیقم!
در این حسینه ها عبور عمر خوبست ...
انشالله
محرم ما رو دعا کنید زنده نمونیم