مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

نوکــریم چـون بـار عشــق را بر سـر شـانه میبـریـم

مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

نوکــریم چـون بـار عشــق را بر سـر شـانه میبـریـم

مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

به اسم حبیب

بیا !
به کلمه بیا
اینجا خانه‌ی من است
به خانه‌ام بیا
چشمانم لیاقت نگاه به چشمانت را ندارد
اینجا کلمه به کلمه نگاهت می کنم .
" اللهم عجل لولیک الفرج "

یا زهرا سلام الله علیها

آخرین مطالب

۱۳ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

خداحافظی


چقدر سخته دلبریدن از روضه های تو شاه کم سپاه ...






چقدر سخته ، خداحافظ فصل نوکری

امام موسی صدر


آخوندم مثل امام موسی صدر
چرا؟ چون گفته بود:
اگر خود فلسطینی ها هم با اسرائیل صلح کنن من خودم یک تنه با اسرائیل مبارزه میکنم...






انشالله یه روز بشنوم امام موسی صدر پیدا شد.
یه خبری رو امروز خوندم و در جواب خبر گفتم.
بر خامنه ای رهبرخوبان صلوات


گریه کن های آقام


شعیب ، صالح و یحیی همه بر تو گریسته اند
ارباب جانم

چقدر گریه کن کهنه کار داری
تو ...






چند وقتی تو روضه ها نمیتونم گریه کنم ، اشک و ازم نگیر آقا بزار برات گریه کنم

کربلا مبر زیادم


بقول حمید آقا علیمی هرطوری
شده کربلا برو
پیاده هم شد سفر کن ، در ماندن می پوسی ...







کرب و بلا نبر زیادم اصلاَ دوری عاقبت ِ همه عاشقی های دنیاست

خنجر

چقدر معرفت داشت ، نبرید

خنجری کُندی که ابراهیم بر گلوی اسماعیل گذاشت !
اما عصر عاشورا خنجر کُند بی معرفت شمر بی حیا ، برید
چون رگ رگش کوچک و بزرگ شده بود ...




ح س ی ن


محرم

محرم و صفری که برات کربلا نداشته باشه

برات مشهد الرضا نداشته باشه

دیدار روی پسر فاطمه (س)نداشته باشه

ظهور آقا عجل الله تعالی فرجه الشریف نداشته باشه

یعنی نوکریِ بی لیاقت...





بنده نوازیت همه میگن محشر سلطان
آقا جان مارو یادت نره سلطان
بی بی زهرا حلالمان کن


سلطان رئوف




توی این شلوغی
ما رو یادت نره سلطان ...




وقتی رضای من،به رضای شماست
من، امان می گیرم

دل من مثل هرشب کفتَر سلطان...


سید ذاکر


دلم برای سید جواد تنگ شده اون بود می خوند

پنجره فولاد رضا (ع) برات کربلا میده ...




هیچ وقت فراموشت نمیکنم سید آقا خدا رحمتت کنه

امام حسنی ها مادرین


باید برای بندگی سجده های ما
یک مسجدی بنام حسن جان درست کرد...







حسن جانم حسن حانم حسن جانم ، جانم جانم جانم جانم ، حسن جانم

امام حسن

علی (ع )با چاه

اما حسن با طشت که درد دل کرد

طشت را خون فرا گرفت ...






معاویه سپرده بود
وقتی حسن که وارد مجلس می شود خبرش کنند تاعلی را ناسزا باران کند... غریب حسن