مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

نوکــریم چـون بـار عشــق را بر سـر شـانه میبـریـم

مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

نوکــریم چـون بـار عشــق را بر سـر شـانه میبـریـم

مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

به اسم حبیب

بیا !
به کلمه بیا
اینجا خانه‌ی من است
به خانه‌ام بیا
چشمانم لیاقت نگاه به چشمانت را ندارد
اینجا کلمه به کلمه نگاهت می کنم .
" اللهم عجل لولیک الفرج "

یا زهرا سلام الله علیها

آخرین مطالب

یامجیر

ای آشنای عبد گنهکار...
یا مجیر
مشکل گشای هر گرفتار یا مجیر
از من تمام عمر گنه دیدی، گنــــــه... شرمنده ام از این همه تکرار یا مجیر
دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ای بهترین پناه من زار یا مجیر
بالاترین عذاب برایم جداییست، کی میرسد زمانه دیدار یا مجیر
قربان دست های تو یا ایها الطبیب... دستی بکش بر این دل بیمار یا مجیر
میترسم از قیامت و از دوری حسین... برگ امان به من بده از نار یا مجیر

  • علی نیک فرجام

نظرات  (۶)

سلام نماز و روزه هایتان قبول
وبلاگ خوبی دارید موفق باشید.
نرم افزار تبدیل فایل pdf به فلش ورق خور
آرش احمدی
  • مرتضی محمودی
  • سلام.زودباش لینکمو ذخیره کن با نام شیعیان علی علیه السلام.خدا خیرت بده
    ضمنا خوشحال میشم در نظرسنجی صلوات شرکت کنید
    یا علی
  • نقطه چین تا خدا
  • قطاری به مقصد خدا
    قلب دختر از عشق بود، پاهایش از استواری و دستهایش از دعا.

    اما شیطان از عشق و استواری و دعا متنفر بود.پس کیسه شرارتش را گشود

    و محکمترین ریسمانش را به در کشید. ریسمان ناامیدی را.

    ناامیدی را دور زندگی دختر پیچید، دور قلب و استواری و دعاهایش.

    ناامیدی پیلهای شد و دختر، کرم کوچک ناتوانی.

    خدا فرشتههای امید را فرستاد، تا کلاف ناامیدی را باز کنند،

    اما دختر به فرشتهها کمک نمیکرد. دختر پیله گره گرهاش را چسبیده بود

    و میگفت: نه، باز نمیشود. هیچ وقت باز نمیشود.

    شیطان میخندید و دور کلاف ناامیدی میچرخید.

    شیطان بود که میگفت: نه، باز نمیشود، هیچ وقت باز نمیشود.

    خدا پروانهای را فرستاد، تا پیامی را به دختر برساند.
    پروانه بر شانههای رنجور دختر نشست و دختر به یاد آورد که این پروانه نیز زمانی کرم کوچکی بود گرفتار در پیلهای.

    اما اگر کرمی میتواند از پیلهاش به درآید، پس انسان نیز میتواند.

    خدا گفت: نخستین گره را تو باز کن تا فرشتهها گرههای دیگر را.

    دختر نخستین گره را باز کرد...

    و دیری نگذشت که دیگر نه گرهای بود و نه پیله و نه کلافی.

    هنگامی که دختر از پیله ناامیدی به درآمد، شیطان مدتها بود که گریخته بود.
    سلام علیکم.آپم ومنتظر حضورتون.
    نار می گوید حسین ذوالنار می گوید حـــــــسین
    بین میدان حیدر کرار می گوید حـــــــــــــــــسین
  • طلبه پاسخگو
  • باسلام وادب
    شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) را تسلیت عرض میکنم.

    با مطلب زیر بروزم:
    چگونه مرگ با جهالت نداشته باشیم؟
    منتظر حضور گرمتان هستم.
    یاعلی
  • طلبه پاسخگو
  • سلام
    شهادت مظلومانه امام صادق علیه السلام را به محضر امام زمان ،رهبر عزیز و شما تسلیت میگویم.
    با سوالی درباره اینکه چگونه مرگ با جهالت نداشته باشیم بروزم.
    منتظر حضور گرمتون هستم.
    یاعلی.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی