زبانم میگرد از شهید می گویم اما
من توی دلم مدام آب می شوم از تکرارِ داستانِ دست گرفتن های ح س ی ن
از مستی ِ سیراب شدن از دستهای ساقی
میگویم باز شهدا شرمنده ایم...







امان ای دل
اذان می گوید برای منی که هنوز منم ...