مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

نوکــریم چـون بـار عشــق را بر سـر شـانه میبـریـم

مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

نوکــریم چـون بـار عشــق را بر سـر شـانه میبـریـم

مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیبِ

به اسم حبیب

بیا !
به کلمه بیا
اینجا خانه‌ی من است
به خانه‌ام بیا
چشمانم لیاقت نگاه به چشمانت را ندارد
اینجا کلمه به کلمه نگاهت می کنم .
" اللهم عجل لولیک الفرج "

یا زهرا سلام الله علیها

آخرین مطالب

۳۷ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

قرارگاه

اینجا قرارگاه من است
جایی که قرار است دلم قرار بگیرد

و

می گیرد...



یا زهرا(س)

اهلا من العسل

مرگ چگونه است
اهلا من العسل
پسر برادرم !
مثل عسل شدی کشیدِ ...



ای عمو! تنها امیدم در رهت ترک سر است

جانباز قطع نخاع

وقتی بدنش شروع به لرزیدن می کرد، تخت هم میلرزید
سرمُ پایین انداختمُ شرمنده بودم!
دعوام کردُ گفت:
رفتم جنگیدم تا تو گریه نکنی
فدای سرت پسرم...



من شکستم...

سهمیه ای

گفته بودن یا سهمیه ی دانشگاه یا کمک هزینه ی خرید مسکن
به خاطر مادرش دانشگاه نرفت ...




دانشگاه خرج داشت
باباشم که هنوز خونه نیونده بود
مفقودالاثر میفهمی!

نماز های یومیه

خدایا قبول میکنی از ما! نمی دانم...
موقع نماز که می شد، فرشته چپ و راست، عزا می گیرند که چه کنند
إیاک نعبد را جزء حرفهای خوبمان بنویسند
یا جزء دروغهایمان...



خداجون توبه

نگاه شهدا

ظلماتی بود.
کنار معبر زمین گیر شد یک پایش هم قطع شده بود.
بعد عملیات که بچه ها از خط بر گشتند.
هنوز کنار معبر دراز کشیده بود.
جلو که رفتند دیدند
چشم هایش هنوز جلو را نگاه می کرد، بدون پلک زدن.





به یاد جمله حاج مهدی باکری وقتی گفت اینها همه حمید باکری هستند کدوم را عقب برگردانم...

گردان نمونه

گـــــردان
گروهــان
دســـــته
نفـر ...







یادم از این افتاد:
کی میدونه گردان بره خط گروهان برگرده یعنی چی؟
کی میدونه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟
میدونین دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟
خیلیا نمیدونن...منم نمیدونستم!!!
اما حاج کاظم اینو خوب میدونست...
شب سال تحویل،بادست زخمی،تو هواپیما...کنار عباس!!!
یا ابوالفضل(ع)

(برای گفتمان دینیم بود)

دست پیش گرفتن شهدا

اوّل- نگاه کردم به اسمِ قبلی که توی لیستِ ثبت‌نامِ اعزام نوشته شده بود،
تا وقتی سرِ دوستی‌مون رو باز می‌کنم، دست‌کم اسمش رو بلد باشم؛
دستِ پیش گرفتم.

دوّم - رسیده بود وسطِ کوچه، که از پشت صداش زدم.
تا برگرده، دستم رو دراز کردم به طرفش و...
باز دستِ پیش گرفتم.

سوّم - حالا سال‌هاست که از سر کوچه رد می‌شم.
اسمش رو نگاه می‌کنم روی تابلوی سرِ کوچه.
دست پیش گرفت...




گاهی چقدر زود دیر میشود...
ما مدعیان صف اول بودیم ٰ از آخر مجلس شهدا را بردند .

(برای گفتمان دینیم بود)

او هم رفت ...

قرار بود خبر شهادت پسرش رو بدی، زود برگردی!
تا پیداش کنم تو بهشت زهرا، خیلی طول کشید...





او هم رفت...

ذکر لبـم یا علی

ولله

بدون ذکر علی علـیع

خـدا خـدا نداشتم ...



ذکز شفاست یا مرتضی علی ع